به:
موضوع: سایت های آنلاین.
خانم های عزیز/آقایان.
همانطور که می دانید در اینترنت وب سایت ها یا نرم افزارهایی وجود دارند که هدفشان آسیب رساندن به کاربران است مانند فیشینگ، جعل و غیره.
از کجا می توانم لیست چنین سایت هایی را پیدا کنم؟
با احترام،
آساف بنیامینی
الف. در زیر پست هایی وجود دارد که در شبکه اجتماعی فیس بوک به اشتراک گذاشته ام:
1)یک نفر برای درمان روانپزشکی می آید.
بیمار (لرزان): «ترس و اضطراب بسیار شدیدی دارم».
روانپزشک (صدایش را بلند می کند، فریاد می زند و عصبانی می شود): “بدان که اگر جلوی ترس هایت را نگیری، تو را می کشم و با داروهایی که بهت می دهم مواد مخدر می کنم!!! و بگذار واضح باشد – تو این کار را نکن. با ترس بیا پیش من!!!میفهمی؟؟” .
هاهاها…
۲) شخصی به دلیل درد معده به پزشک مراجعه می کند.
بیمار: “معده ام درد می کند. هضم غذا برایم سخت است.”
دکتر: “به من بگو-چرا با من شوخی می کنی؟؟ پس نظرت در مورد هضم غذا چیست-این یک واقعیت است که من هضم می کنم!!! اگر بتوانم شما هم می توانید-شما با دیگران تفاوتی ندارید!! پس از قبل هضم کنید. !!”.
صبور (گریه تلخ و ترسیده): “اما من واقعاً درد دارم، واقعاً هضم آن برایم سخت است – مرا درک کن”.
دکتر (بیشتر ناراحت می شود): “اگر به شما گفتم هضم کنید، پس هضم می کنید!! با من بحث نکنید – من یک دکتر هستم و یک حرفه ای هستم – قهرمان جهان در علوم بهداشتی و حکمت آیا جرات دارید با من بحث کنید؟
3) شخصی به روانپزشک مراجعه می کند:
دکتر لطفا یه چیزی به من بده تا آروم بشم… خواهش میکنم، من آرام نیستم.
روانپزشک: “لطفا با من به حیاط بیایید – ما یک مشت کوتاه دعوا خواهیم کرد. مطمئناً شما را آرام می کند.”
بیمار: “باشه”.
روانپزشک ( زنگ خطر را به صدا در می آورد): “اینجا یک بیمار خشن وجود دارد که جرأت می کند دستی را علیه پزشکان بلند کند – و نه فقط علیه پزشکان، بلکه علیه من – مردی که خورشید و ماه برای او وجود دارد! متوقفش کنید. بلافاصله – او خطرناک است!!! به خاطر او دیگر خورشیدی نخواهد بود! !!!».
روده بر شدن از خنده…
4) فردی که در بخش روانپزشکی بستری است به پزشک مراجعه می کند:
دکتر، سرم درد می کند.
دکتر: “فردا با روانشناس صحبت می کنید – باید بفهمید که چرا فکر می کنید سردرد دارید.”
بیمار: “فکر نمی کنم سردرد داشته باشم – واقعا دارم. لطفاً مرا چک کنید!!”.
دکتر: “میدونی چرا سرت درد می کنه؟ چون مغزت نداری. احمق ها مدام سردرد دارن – همینطوره!!! اومدی روانپزشکی – نشونه احمق بودنت!!!”
بیمار (فریاد می زند – و سپس روی زمین می افتد و هوشیاری خود را از دست می دهد): “دیگر نمی توانم این کار را انجام دهم – مرا بررسی کنید!! لطفا!”.
روانپزشک در بخش (عصبانی می شود، بیمار را به زور می برد و به یکی از اتاق ها می اندازد): “بازی سازی نکن!! من زود شیفتم را تمام می کنم و می روم خانه – سردردت به مادربزرگ من علاقه مند است!!!” .
5) بیمار در بخش روانپزشکی به پزشک: “افکار دارم.”
روانپزشک (عصبانی می شود): “چی داری؟؟ فکر؟؟ اینجا یک بخش روانپزشکی است و تو اینجا فکر نمی کنی!!! جرات نداری به چه چیزی فکر کنی!!من هستم برای آخرین بار به شما هشدار دادم!!!».
بیمار: “اما من واقعاً افکاری دارم. فکر می کردم به خانه شما سر می زنم.”
روانپزشک (عصبانی تر می شود): “هرگز، اما هرگز به خانه من سر نمی زنی!! ای بابا!! من در دانشگاه درس خواندم و مدرک دارم و تو مریض هستی، پس مریض باش!! فوراً بس کن، اما فوراً با افکارت! !!”.
بیمار: “اما این درست نیست – من اجازه دارم فکر کنم.”
دکترها با هم مشورت می کنند: “بیایید به او آمپول آرام بخش بزنیم – که یک ماه تمام نمی تواند از رختخواب تکان بخورد. بگذارید درس عبرت بگیرد – فقط ما روانپزشکان اجازه داریم فکر کنیم.”
6) بیمار بستری در بخش روانپزشکی به پزشک مراجعه می کند و می پرسد: به من بگو، آیا روانپزشکی بلدی؟
روانپزشک: “این چه سوال احمقانه ای است؟ البته من روانپزشکی می دانم. من فارغ التحصیل لیسانس، دوم، سوم و چهارم – و برای شما، پنجم!!! من در عالی ترین دانشگاه برای علوم روانپزشکی و حکمت پزشکی تحصیل کردم – روانپزشکان حکمت را اختراع کردند !!!
بیمار: “و آیا واقعاً کف دست خود را می شناسید؟”
روانپزشک (شروع به عصبانیت می کند): “نق نق زدن و سوال های احمقانه را از من نپرسید!!! من کف دستم را می شناسم – کی کف دستش را نمی شناسد؟”.
بیمار: “من. کف دستم را نمی شناسم.”
روانپزشک (آژرم را در بخش به صدا در می آورد): “اینجا یک مریض چرت می زند – سوال های احمقانه می پرسد، کف دستش را نمی داند و از همه بدتر – به اعلیحضرت روان پزشکان بی ادب است!!”.
بیمار: “من فقط با شما شوخی کردم – البته من کف دستم را می دانم.”
روانپزشک: “اکنون شما را به مدت یک ماه به سلول انفرادی می فرستیم – شاید به این ترتیب یاد بگیرید که با روانپزشکان بی ادب نباشید. ما شوخی نمی کنیم – شما همیشه با ما صحبت خواهید کرد، اما همیشه با سر خمیده و چشمات از بین رفته – اینو میفهمی؟؟و هیچوقت جرات نمیکنی امتحان کنی یا حتی فکر کنی با ما بخندی!!ما 10 برابر 1000 باهوش تر از تو بدبخت روانی آسیب دیده هستیم.شاید همین باشه چگونه یاد خواهید گرفت!!!».
7) همایش بزرگ انجمن روانپزشکان در حال برگزاری است.
مدیر همایش سخنان خود را باز می کند و می گوید:
“ما روانپزشکان و قهرمانان جهان و کائنات برای هر چیزی و هر چیزی باید در مورد حذف عناصر ناخواسته بیماران روانی از جامعه خود بحث کنیم تا محیط زندگی بهتری برای همه ما ایجاد کنیم. چه کسی مخالف است؟”
سکوت در سالن
ناگهان یک فرد معلول ذهنی وارد صحنه می شود که خود را به عنوان یک روانپزشک از اتحادیه ظاهر می کند و مخفیانه به این کلمات گوش می دهد: “من فکر می کنم برای معلولان ذهنی خوب است که در جامعه ادغام شوند – هم برای ما و هم برای جامعه خوب است. که در آن زندگی می کنیم.”
مدیر همایش: من الان باید روانپزشک نافرمان را بگیرم، از اتحادیه خارجش کنم، تعلیقش کنم و به عدالت بسپارم.
غوغایی در سالن برپا می شود. شرکت کنندگان در کنوانسیون از کارگردان می خواهند که دوستشان را که هیچ کس هویت واقعی او را نمی داند، دستگیر کند و در این بین وحشت زده از صحنه گریخته است. مدیر کنوانسیون شروع به تعقیب مرد می کند – در حالی که تشویق شرکت کنندگان در کنوانسیون دریافت می کند: “سریع او را بگیرید. این یک تعقیب مقدس است!!!”.
در حالی که آنها در خیابان بودند، مرد فراری سوار ماشینش شد و شروع به دور شدن از محل کرد. مدیر جلسه هم سوار ماشینش می شود و تعقیب و گریز در خیابان های شهر ادامه دارد.
مدیر انجمن روانپزشکان به طرز وحشیانه و بی احتیاطی رانندگی می کند – دو نفر را در حالی که ماشینش تصادف می کند و در خیابانی گیر می کند تا حد مرگ می زند – و از بدبختی او در نزدیکی کلانتری.
افسران پلیس بلافاصله راننده را متوقف می کنند – هر دو دست او را به دستبند ببندید و از او می خواهند که درباره اقدامات خود و رانندگی وحشیانه خود توضیح دهد.
راننده روانپزشک به پلیس توضیح می دهد: من اکنون یک تعقیب و گریز مقدس را رهبری می کردم.
پلیس ها عصبانی هستند و به پاهای مظنون نیز دستبند می زنند: “شما هم اکنون با ما به دستگیری بیایید!!! ما خواهیم دید که مقدس تر از کیست – ما یا شما!!!”.
8) روانپزشک در بخش از بیمار می پرسد: “امروز چطوری؟”
بیمار: “خوبم… خوبم… خوبم…”.
روانپزشک شروع به از دست دادن صبر و عصبانیت می کند: “من از شما چه خواستم؟ تنها کاری که باید انجام دهید این است که بگویید حالت خوب است؟ پس چرا لعنتی نمی توانید پاسخ دهید!!”.
بیمار: “خوبم… خوبم… خوبم…”.
یک روانپزشک به زور بیمار را به کمیته می برد: “به شما کمک نمی کند – وقتی روانپزشک از شما سوالی می پرسد جواب می دهید!!!”.
بسیاری از کارکنان در کمیته می نشینند و در افتتاحیه از بیمار می پرسند: “اسم شما چیست؟”.
بیمار: «اسم من… اسمم… اسمم…».
روانپزشک در کمیته: “چه اتفاقی می افتد؟ شما حتی حاضر نیستید نام خود را بگویید – پس اگر متوجه نشدید، دوباره می پرسم: اسم شما چیست؟ و این بار پاسخ می دهید!!! “.
بیمار: «اسم من… اسمم… اسمم…».
روانپزشک عصبانی می شود و بیمار را به شدت تکان می دهد: “فورا اسمت را بگو!!”.
یک بیمار هوشیاری خود را از دست می دهد و به زمین می افتد.
یک روانپزشک با مرکز اورژانس تماس می گیرد و اپراتور پاسخ می دهد: “سلام، چگونه می توانم کمک کنم؟”
روانپزشک: ما اینجا یک بیمار داریم که از هوش رفته و از بین رفته است. سریع او را به مراقبت های ویژه ببرید.”
اپراتور: “و نام بیمار چیست؟”.
روانپزشک: “قبول نکرد اسمش را بگوید – اما مهم نیست جانش در خطر است – سریع بیا!!!”.
اپراتور: “متاسفم – اما بدون نام بیمار نمی توانم تماسی را باز کنم.”
کارکنان در اتاق دکتر: “پس مهم نیست، نام خود را بگویید – نکته اصلی این است که آنها بیمار را نجات می دهند!!”.
روانپزشک: “اگه اسممو بگم چی؟؟ حدی داره!!! اون مریض و من روانپزشک!!!”.
یک روانپزشک نزد اپراتور برگشته و التماس می کند: “من نام بیمار را نمی دانم – اما مهم نیست. سریع بیا و از او مراقبت کن. من مسئولیت بیماری را که در بخش من فوت کرده است نمی خواهم! !!”.
اپراتور: “بسیار متاسفم – اما او در بخش شما خواهد مرد. این مراحل است. رویه ها مهم تر از نجات زندگی هستند – شما مطمئناً با آن موافقت خواهید کرد.”
9) مردی با جیب های پر از کیسه های پلاستیکی خالی در خیابان راه می رود. پلیسی از کنارش می گذرد و می پرسد: تو جیبت چی داری؟. شهروند: «چیزی تو جیبم نیست.» شهروند به راهش ادامه می دهد.
پلیسی راهش را می بندد و دوباره می پرسد: به من نشان بده چه چیزی در جیب داری!!!
یک پلیس دستش را در جیب مرد می برد: “این به شما کمک نمی کند – شما به من بگویید در جیب هایتان چه داری!!”. شهروند دست پلیس را لمس می کند و توضیح می دهد: “هیچی – فقط کیسه های پلاستیکی خالی!!!”. پلیس: «دستم را لمس کردی!!! به جرم ممانعت از پلیس در انجام وظیفه دستگیر شدی!!!».
هاهاها…
10) و این بار یک داستان کاملاً متفاوت – جدی و به هیچ وجه طنز. این داستان ظاهراً یک داستان واقعی است – که من سال ها پیش به صورت شفاهی شنیدم (این کلمات را در دسامبر 2022 می نویسم) از شخصی که نامش یا هر گونه جزئیات شناسایی درباره او به دلایل محرمانه نمی نویسم.
من می خواهم به این نکته اشاره کنم که من تا به امروز نمی دانم که آیا این داستان بسیار خاص نوشته شده است یا خیر.
داستان در جمهوری وایمار آلمان آغاز می شود، که همانطور که می دانیم از پایان جنگ جهانی اول تا ظهور رژیم نازی در 30 ژانویه 1933 وجود داشت.
یک یهودی برای یک کارخانه دار آلمانی به نام میلر (همانطور که می دانید، نام بسیار رایج آلمانی) کار می کند. کارگر یهودی هر روز صبح به محض رسیدن به محل کار به کارفرمایش می گوید: صبح بخیر آقای میلر. ظاهراً تبریک “صبح بخیر” کاملاً معمولی است – و بدون معانی خاص.
از لحظه ای که نازی ها به قدرت رسیدند، مسیرهای آنها از هم جدا شد: یهودی، مانند بسیاری از دوستانش، از کار خود اخراج شد و به گتو تبعید شد – و همان میلر در ورماخت ثبت نام کرد.
چند سال دیگر می گذرد – و در نتیجه آزار و اذیت یهودیان، که همانطور که می دانیم بدتر و بدتر شده است، آن یهودی به اردوگاه کار اجباری فرستاده می شود – و در نهایت به یکی از “انتخابات” بدنام می رسد.
او ناگهان همان آقای میلر را در مقابل خود می بیند که ظاهراً در همان کمپ مقام ارشدی داشت. یهودی میلر را می شناسد – اما میلر او را نمی شناسد. چند لحظه قبل از اینکه قرار بود او را به نابودی بفرستند، یهودی مقابل آقای میلر می ایستد و به او می گوید: صبح بخیر آقای میلر. آقای میلر ناگهان به یاد کارمند سابق خود و احوالپرسی “صبح بخیر” او می افتد – و می گوید: “نه. من شما را فوراً آزاد می کنم. مراقب خواهم بود که آسیبی به شما نرسد.” تا آنجا که مشخص است، آقای میلر به قول خود عمل کرد و با به خطر انداختن جان خود، مطمئن شد که کارمند سابقش اعدام نشود – و ظاهراً یهودی واقعاً از هولوکاست جان سالم به در برده است – و همه اینها به لطف آن “صبح بخیر” است. بیانیه ای که در آن زمان به ظاهر بی معنی بود.
البته، بسیاری از سوالات اخلاقی دشوار می تواند در اینجا مطرح شود (همان یهودی زنده ماند در حالی که بسیاری از دوستانش مردند). و نتیجه گیری نیز دلخراش است: چگونه چیزی که در آن زمان بسیار ناچیز به نظر می رسید ناگهان اینقدر سرنوشت ساز شد.
من می خواهم به این نکته اشاره کنم که من جزئیات اضافی که در اینجا وجود ندارد ندارم: نمی دانم کدام اردوگاه بود، چه سال یا تاریخ یا نام آن یهودی چه بود و بعد از جنگ جهانی دوم و چه بر سر او آمد. هولوکاست پایان یافت و البته بسیاری از جزئیات دیگر در اینجا گم شده است، از جمله اینکه آن کارخانه در کدام شهر آلمان واقع شده است، چه چیزی در آنجا تولید شده است و آیا آن آلمانی حق صالحان در میان ملل را دریافت کرده است – همه اینها برای من ناشناخته است.
11)پیرمردی که در مراحل پیشرفته زوال عقل است سوار تاکسی می شود. او یادداشتی را به راننده می دهد که روی آن جایی که باید برود نوشته شده است.
راننده: “من یک متر می دوم.” مسافر جواب نمی دهد.
راننده: باشه، کمربند ایمنی ببند. مسافر پاسخگو نیست
راننده (عصبانی می شود و خودش کمربند ایمنی مسافر را می بندد): “مشکل تو چیست – بستن کمربند ایمنی چه مشکلی دارد!!”. مسافر پاسخگو نیست
یک تاکسی رانندگی می کند و به مقصد می رسد.
راننده: “اینطوری به چی نگاه میکنی، پول بده و از تاکسی پیاده شو!!”.
مسافر: پول را فراموش کردم.
راننده: “دیگه دست از مزخرفاتت بردار!! به من پول بده – اگر نه من بهت ماشین پلیس سفارش میدم!”.
مسافر: “پلیس چیست؟”.
راننده: “به زودی بهت نشون میدم پلیس چیه. زنگ زدم بهشون. زود میاد.” مسافر پاسخگو نیست
پلیس از راه می رسد و راننده تاکسی به آنها می گوید: “یک مسافر اینجاست که حاضر نیست پولی به من بدهد – و ادعا می کند که نمی داند پلیس چیست.”
پلیس: “خب، به زودی او می فهمد که پلیس چیست!!”.
افسران پلیس رو به مسافر می کنند: “لطفا با ما بیا، ما تو را بازداشت می کنیم!” مسافر پاسخگو نیست
پلیس ها عصبانی هستند، مسافر را به زور به ماشین می برند و می برند تا دستگیرش کنند.
در کلانتری از بازداشتی می پرسند: “اسمت چیست؟ به چه اتهامی هستی؟”
مرد دستگیر شده: “چی؟؟ خونه؟؟؟”.
بازپرسان پلیس: “جواب دهید از شما چه می پرسند!! ما از شما در مورد خانه نپرسیدیم – می پرسیم برای چه دستگیر می شوید!!!”.
مرد دستگیر شده: «خانه، خانه».
بازپرسان بازداشت شده را به تمسخر می گیرند: “او احتمالاً با درک مشکل دارد. ما او را یک شب در بازداشت می گذاریم – به او کمک می کنیم تا بفهمد.”
در طول شب، فرد بازداشت شده درگذشت – و پلیس جسد او را صبح زود پیدا کرد و شروع به خندیدن کرد: “ببین – او مرگ را فراموش نکرد. نشانه این است که او حافظه عالی داشت. ما موفق شدیم یک جنایتکار بسیار خطرناک را دستگیر کنیم – شفو، و درود بر شما برای فعالیت مصمم، سطح بالای عملیاتی و حرفه ای بودن بسیار که با آن یک کلاهبردار را دستگیر کردیم که هزینه تاکسی سواری نمی دهد!!».
ب. نامه های من به “filmindependent.org” در زیر آمده است:
نامه من به “filmindependent.org”.
یاهو/ارسال شد
آصاف بنیامین<[email protected]>
به:
یکشنبه 11 آذر ساعت 16:24
به: “filmindependent.org”.
موضوع: ابزارهای تکنولوژیکی
خانم های عزیز/آقایان.
از سال 2007، من در مبارزه برای معلولان در اسرائیل شرکت کرده ام – مبارزه ای که شناخته شده است که به طور گسترده در رسانه ها نیز پوشش داده می شود.
یکی از ابزارهایی که برای پیشبرد مبارزه تلاش می کنیم، استفاده از ابزارهای تکنولوژیک مختلف است: نوشتن در شبکه های اجتماعی، باز کردن وب سایت ها و تلاش برای ارتقا و بهبود آنها، مدیریت جوامع مجازی و غیره.
سوال من در این زمینه این است: آیا ممکن است شرکت یا سازمان شما ابزارهای تکنولوژیکی را ارائه دهد که بتواند در مبارزه ما به ما کمک کند؟ و اگر چنین است – در چه زمینه هایی و چگونه؟
با احترام،
اساف بنیامینی
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-آپارتمان 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. Mobile-972-58-6784040.
فکس-972-77-2700076.
پست اسکریپتوم 1) شماره شناسنامه من: 029547403.
2) وب سایت من: https://www.disability55.com/
3) در تاریخ 10.7.2018 به یک جنبش اجتماعی به نام “غلبه بر” پیوستم – به طور شفاف ناتوان. ما سعی می کنیم حقوق معلولان شفاف را ترویج کنیم، یعنی افرادی مانند من که از مشکلات پزشکی و بیماری های بسیار جدی رنج می برند که در بیرون به وضوح قابل مشاهده نیست – نامرئی بودن خارجی که باعث تبعیض بسیار شدید علیه ما می شود.
مدیر جنبش، که بنیانگذار آن نیز می باشد، خانم تاتیانا کادوچکین است و می توانید با شماره 3708001-52-972 تماس بگیرید.
زمان پاسخگویی تلفنی: یکشنبه تا پنجشنبه از ساعت 11:00 الی 20:00. به وقت اسرائیل – به جز تعطیلات یهودی و تعطیلات مختلف اسرائیل.
4) در اینجا چند کلمه توضیحی در مورد جنبش ما، همانطور که در مطبوعات آمده است، آورده شده است:
تاتیانا کادوچکین، یک شهروند عادی، تصمیم گرفت “غلبه” را تأسیس کند.
حرکتی با کمک آنچه او «معلولان شفاف» می نامد. تاکنون حدود 500 نفر از سراسر کشور اسرائیل برای حرکت او گرد هم آمده اند. او در گفتوگو با دفتر خاطرات شبکه هفت، از این پروژه و آن دسته از معلولانی میگوید که فقط به دلیل شفافسازی از کمکهای مناسب و کافی از طرفهای مربوطه دریافت نمیکنند.
به گفته وی، جمعیت معلولان را می توان به دو گروه معلولان با ویلچر و معلولان بدون ویلچر تقسیم کرد. او گروه دوم را «معلولان شفاف» تعریف میکند، زیرا میگوید که آنها خدماتی مشابه معلولان با ویلچر دریافت نمیکنند، حتی اگر به عنوان معلول 75 تا 100 درصدی تعریف شوند. او توضیح می دهد که این افراد نمی توانند به تنهایی امرار معاش کنند و نیازمند خدمات اضافی هستند که معلولان با ویلچر از آن برخوردار هستند. به عنوان مثال، معلولان شفاف مستمری از کارافتادگی کم از بیمه کل کشور دریافت می کنند، از الحاقیه خاصی مانند کمک هزینه خدمات ویژه، کمک هزینه اسکورت، کمک هزینه تردد و همچنین کمک هزینه کمتری از وزارت مسکن دریافت می کنند.
بر اساس مطالعه ای که توسط کادوچکین انجام شد، این افراد ناتوان شفاف علیرغم تلاش برای ادعای اینکه در اسرائیل در سال 2016 هیچ گرسنه نان وجود ندارد، گرسنه نان هستند. مطالعه ای که او انجام داد همچنین بیان می کند که میزان خودکشی در بین آنها بالاست.
در جنبشی که او تأسیس کرد، او تلاش می کند تا معلولان شفاف را در لیست انتظار برای مسکن عمومی قرار دهد. این به این دلیل است که او می گوید آنها معمولاً در این لیست ها وارد نمی شوند حتی اگر قرار است واجد شرایط باشند. او جلسات زیادی با اعضای کنست برگزار می کند و حتی در جلسات و بحث های کمیته های مربوطه در کنست شرکت می کند، اما می گوید کسانی که می توانند کمک کنند گوش نمی دهند و شنوندگان مخالف هستند و بنابراین نمی توانند کمک کنند. او اکنون از افراد ناتوان “شفاف” بیشتری می خواهد که به او بپیوندند و به او مراجعه کنند تا بتواند به آنها کمک کند. به گفته وی، اگر وضعیت به همین منوال پیش برود، هیچ راه فراری از تظاهرات معلولانی که حقوق و شرایط اولیه معیشت خود را مطالبه خواهند کرد، نیست.
5) آدرس ایمیل من: [email protected] و: [email protected] و: [email protected] و: [email protected] و: [email protected] و: [email protected] و: assaf[email protected] و: [email protected] و: [email protected]
6) در اینجا چند پیوند به نمایه های من در شبکه های اجتماعی مختلف وجود دارد:
https://www.webtalk.co/assaf.benyamini
https://www.facebook.com/profile.php?id=100066013470424
https://twitter.com/MPn5ZoSbDwznze
https://www.youtube.com/channel/UCX17EMVKfwYLVJQN9Qlzrg
https://www.youtube.com/watch?v=sDIaII3l8gY
https://anchor.fm/assaf-benyamini
https://assafcontent.ghost.io/
https://www.youtube.com/channel/UCN4hTSj6nwuQZEcZEvicnmA
7) این پیامی است که توسط تالی اوهایون تدوینگر فیلم اسرائیل در فیس بوک نوشته شده است:
18 متر
تالی اوهایون 6 روز
برای مستندی که در سال های اخیر روی آن کار کرده است
“سینمای استر – از شهر سفید تا نسل نتفلیکس”
به دنبال آرشیو شخصی، عکس هایی از فضای هامکین در دهه 90 در روزهای جمعه ظهر و به طور کلی و همچنین از میدان دیزنگوف در اوایل دهه 80، بچه های میدان، “فریک ها” که در میدان جمع می شدند. .
لطفا به صورت خصوصی یا با شماره تلفن 972-52-2846954 تماس بگیرید
ج- مکاتبات من با “مرکز حقوق، علم و فناوری” در زیر آمده است:
به «مرکز حقوق، علم و فناوری».“.
Yahoo/Inbox
مرکز علم و فناوری
Assaf Arab Tov سرویسی است که با پرداخت هزینه ارائه می شود، باید هزینه آن را پرداخت کنید و از برنامه های دور زدنی که حقوق مالک را نقض می کند استفاده نکنید. در عین حال، این ایمیل به منزله مشاوره حقوقی نیست. عصر بخیر دوشنبه 28 نوامبر 2022 ساعت 15:05 توسط عساف بنیامینی < [email protected] >
سه شنبه 15 آذر ساعت 18:50
مرکز حقوق علم و فناوری
سلام اساف، شما پرسیدید که آیا استفاده از این نرم افزارها طبق قانون در کشور اسرائیل مجاز است یا ممنوع؟ و پاسخ منفی است. منظورت از سوالت چی بود؟ روز سه شنبه 6 دسامبر 2022 ساعت 19:36 توسط عساف بنیامینی < [email protected] >:
سه شنبه 15 آذر ساعت 19:57
آصاف بنیامین< [email protected] >
به:
مرکز حقوق علم و فناوری
دوشنبه 12 آذر ساعت 9:53
من سوال را نمی فهمم.
منظورم در سوالم دقیقاً همان چیزی بود که پرسیدم – در مورد نرم افزاری که به سایت های محتوا اجازه می دهد دیوارهای پرداخت را دور بزنند.
شما برای من نوشتید که قانوناً ممنوع است – و به نظر من قطعاً پاسخ آن را دریافت کردم.
با سلام، اساف بنیامینی.
مخفی کردن پیام اصلی
روز سه شنبه 6 دسامبر 2022 ساعت 19:57:05 GMT+2، مرکز حقوق علم و فناوری<[email protected]> نوشته شده توسط:
سلام عساف
شما پرسیدید که آیا استفاده از چنین نرم افزاری طبق قانون در کشور اسرائیل مجاز است یا ممنوع؟
و پاسخ منفی است.
منظورت از سوالت چی بود؟
روز سه شنبه 6 دسامبر 2022 ساعت 18:50:16GMT+2، مرکز حقوق علم و فناوری<[email protected]> نوشته شده توسط:
عساف عصر بخیر
یک سرویس پولی باید پرداخت شود
و از برنامه های دور زدنی که حقوق مالکان را نقض می کنند استفاده نکنید. در عین حال، این ایمیل به منزله مشاوره حقوقی نیست.
عصر بخیر
روز دوشنبه 28 نوامبر 2022 ساعت 15:05 توسط عساف بنیامینی <[email protected]>:
به: «مرکز حقوق، علم و فناوری».
موضوع: مسئله قانونی بودن.
خانم های عزیز/آقایان.
همانطور که می دانید، سایت های محتوای زیادی در اینترنت وجود دارند که دسترسی به مطالب موجود در آنها مشروط به پرداخت است – چیزی که به آن “paywall” گفته می شود.
همچنین، نرمافزارها یا وبسایتیهایی مانند سرویس دکمه دسترسی باز وجود دارند که روشهایی را برای دور زدن این دیوارهای پرداخت و در واقع دسترسی کامل به محتوایی که معمولاً مشروط به پرداخت بدون پرداخت است، ارائه میدهند.
آیا استفاده از چنین نرم افزاری طبق قانون در کشور اسرائیل مجاز یا ممنوع است؟ آیا سوابق رسیدگی در دادگاه ها وجود دارد که به این موضوع رسیدگی کرده باشد یا در این مورد، مانند بسیاری از موضوعات دیگر، قانون با فناوری که با سرعت بسیار بیشتری پیشرفت کرده است، مطابقت نکرده است و بنابراین هیچ اشاره ای به این موضوع در قانون وجود ندارد. قانون اسرائیل؟ وضعیت حقوقی اینجا چگونه است؟
با احترام،
آساف بنیامینی،
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-فلت 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. Mobile-972-58-6784040. فکس-972-77-2700076.
با احترام،
مرکز علم و فناوری.
2 خیابان Yitzhak Rabin BSR City TowerI| طبقه یازدهم | پتاه تیکوا، اسرائیل 4951738
آدرس پستی: PO 3206, Petah Tikva, Israel 4952801 | تلفن: 972-3-7746699 |www.lms.org.il
با احترام،
مرکز حقوق علم و فناوری
2 خیابان Yitzhak Rabin BSR City TowerI| طبقه یازدهم | پتاه تیکوا، اسرائیل 4951738
آدرس پستی: PO 3206, Petah Tikva, Israel 4952801 | تلفن: 03-7746699 |www.lms.org.il
د. در زیر نامه ای است که به جاهای مختلف ارسال می کنم:
به:
موضوع: جستجوی ایده های شغلی
خانم های عزیز/آقایان.
من مردی 50 ساله از اورشلیم هستم – مردی که از معلولیت و بیماری های جدی رنج می برد. سالهاست که نمیتوانم به بازار کار برگردم – و به دلیل شرایط و محدودیتهایم باید به دنبال ایدههای غیر متعارفی باشم که از طریق آنها بتوانم این کار را انجام دهم – و در زیر چندین نمونه آورده شده است:
1) من در مورد پروژه ای به نام “The Honey Badger” خواندم – که در چارچوب آن غول های فناوری مانند گوگل یا فیس بوک یک شرکت قراردادی مستقر در شهر مانیل در فیلیپین را اداره می کنند. نقش کارکنان این شرکت یا سایر شرکت های پیمانکاری (تعداد شرکت های فعال در این زمینه مشخص نیست) حذف محتوای مشکل زا (مواد مخدر، فحشا، پدوفیلیا، پخش اعدام ها یا فعالیت های تروریستی و غیره) است. اینترنت. در سال 2018، دوشنبه می سینمای آلمانی به نام هانس بلاک و موریتز ریسویک فیلم مستندی به نام «پاک کننده های اینترنت» درباره کار کارگران این شرکت ها تولید کردند.
مثلا داشتم به کار در چنین چارچوبی فکر می کردم.
اشاره می کنم که من کاملاً از ماهیت توهین آمیز چنین کاری در رابطه با افرادی که در آن مشغول به کار هستند آگاه هستم: بر اساس نشریات مختلف، بسیاری از افرادی که در این مشاغل کار می کردند فوت کردند یا به طور متناوب به بیماری های روحی و جسمی بسیار جدی مبتلا شدند. نتیجه قرار گرفتن مداوم و روزانه با محتوای دشوار است. با این حال، این من را منصرف نمی کند، و این به این دلیل است که به هر حال چیزی برای از دست دادن در زندگی ام باقی نمانده است – و همانطور که چندین سال است اشاره کرده ام، نمی توانم به بازار کار برگردم (همه گزینه های دیگر کمک به سازمانها، هیئتهای شغلی یا تماس مستقیم با بسیاری از شرکتها به پایان رسیده است – و سالهاست.
2) همانطور که می دانید، شرکت های سازنده و فیلمنامه نویسانی که از طرف آنها صحنه های خاصی را برای فیلم های سینمایی می گیرند، گاهی اوقات قسمت هایی را فیلمبرداری می کنند که در آن اجساد یا افراد ظاهراً مرده فیلمبرداری می شود. من به چنین شغلی فکر می کردم که جسدها را به تصویر می کشد – شغلی که برای انجام آن نیازی به تلاش بدنی ندارد و همچنین یک معلولیت شدید قطعاً نباید دخالت کند.
تاکید می کنم که این یک شوخی یا شوخی نیست – با جدیت می گویم – و حتی اگر ممکن باشد، حداقل در نگاه اول، مسخره یا احمقانه به نظر می رسد.
3) من شنیدم که یک زمینه آموزش نرم افزار وجود دارد، یعنی: کارمندانی که نقش آنها ورود داده ها در سیستم های توسعه هوش مصنوعی یا یادگیری ماشینی است – کارهایی که ضروری شناخته شده است. با وارد کردن داده ها، به برنامه ها آموزش داده می شود که چگونه در موقعیت های خاص عمل یا واکنش نشان دهند.
من فکر می کنم که این نوع کار می تواند یک راه حل عالی برای مواردی باشد که از یک طرف توانایی وجود ندارد
انجام کار بدنی یا تلاش بیش از حد به دلیل ناتوانی جسمی، اما در عین حال دانش نیز وجود ندارد
کامپیوترهای کافی برای کار در برنامه نویسی.
شنیده ام که در زندان های فنلاند به زندانیان اجازه این کار را می دهند.
فکر می کردم حتی در چنین کاری هم ممکن است و می توانم جا بیفتم.
آیا ایده دیگری برای مشاغل غیرعادی دارید که در آن افراد دارای معلولیت شدید نیز می توانند در آن جا شوند؟
با احترام،
آساف بنیامینی،
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-فلت 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. mobile-972-58-6784040. فکس-972-77-2700076.
پست اسکریپتوم 1) شماره شناسنامه من: 029547403.
2) آدرس ایمیل من: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: assaf002 @mail2world.com یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected]
3) رزومه – آصاف بنیامینی:
مشخصات شخصی: اساف بنیامینی، تلفن. 029547403.
تاریخ تولد: 1972/11/11.
آدرس: 115 خیابان کاستاریکا، Kiryat Menachem، اورشلیم، اسرائیل.
شماره تلفن: در منزل-972-2-6427757. mobile-972-58-6784040. فکس-972-77-2700076.
تحصیلات: 10 سال تحصیل و تحصیل جزئی.
خدمت سربازی: معافیت به دلایل پزشکی.
تجربه کاری:
1991 – کار در نجاری “RESHET” (جنوب تل آویو)
1998-2005-کار در کتابخانه ملی، کمک به تیم حرفه ای کتابداران در طیف گسترده ای از وظایف.
1388-1388-کار در زنجیره آوگاد برای دسته بندی اجناس جواهرات.
فوریه-مه 2019-کار در شرکت کامپیوتر HMSOFT.
آغاز فوریه 2020 – سه روز کاری توزیع روزنامه بین رهگذران در خیابان.
داوطلب شدن:
فعال در ستاد مبارزه با معلولین.
داوطلبانه در مرکز بهره برداری از حقوق شهرداری بیت المقدس برای کمک به جمعیت نیازمند.
اطلاعات عمومی: انگیزه بالا، توانایی بیان خوب شفاهی و نوشتاری، توانایی بداهه گویی و حل مسائل.
من با نهادهای جامعه مدنی آشنایی دیرینه دارم.
من از ناتوانی جسمی رنج می برم که مانع از بلند کردن بارهای سنگین و ایستادن طولانی مدت روی پاهایم می شود.
E. در زیر یک ایمیل است که من به مکان های مختلف ارسال می کنم:
به:
موضوع: ارتقاء وب سایت.
خانم های عزیز/آقایان.
من صاحب سایت هستم https://www.disability55.com/ که به موضوع افراد دارای معلولیت می پردازد. این سایت در سیستم wordpress.org ساخته شده است.
این یک سایت چند زبانه به 67 زبان است:ازبکی، اوکراینی، اردو، آذری، ایتالیایی، اندونزیایی، ایسلندی، آلبانیایی، آمهری، انگلیسی، استونیایی، ارمنی، بلغاری، بوسنیایی، برمه ای، بلاروسی، بنگالی، باسکی، گرجی، آلمانی، دانمارکی، هلندی، مجارستانی، هندی، ویتنامی، تاجیکی، ترکی، ترکمنی، تلوگو، تامیلی، یونانی، ییدیش، ژاپنی، لتونیایی، لیتوانیایی، مغولی، مالایی، مالتی، مقدونی، نروژی، نپالی، سواحیلی، سینهالی، چینی، اسلوونیایی، اسلواکی، اسپانیایی، صربی، عبری، عربی، پشتو، لهستانی، پرتغالی، فیلیپینی، فنلاندی، فارسی، چکی، فرانسوی، کره ای، قزاقستانی، کاتالان، قرقیزستانی، کرواتی، رومانیایی، روسی، سوئدی و تایلندی.
من به دنبال سیستمی هستم که با آن بتوانم سایت را تبلیغ کنم.
به نظر شما چه کسی می تواند در این مورد کمک کند؟
با احترام،
آصاف بنیامین
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-فلت 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. Mobile-972-58-6784040.
فکس-972-77-2700076.
پست اسکریپتوم 1) من اعلام می کنم که هرگز به موضوع ارتقاء وب سایت نپرداخته ام – و هیچ دانش یا آموزشی در این زمینه ندارم.
2) شماره شناسنامه من: 029547403.
3) آدرس ایمیل من: 029547403walla.co.il یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected]
4) من از سیستم عامل ویندوز 10 استفاده می کنم
5) من با استفاده از مرورگر کروم در اینترنت گشت و گذار می کنم و به دلیل مشکل بینایی از بزرگ شدن قابل توجه حروف صفحه استفاده می کنم.
6) متذکر می شوم که اینجانب معلولی هستم که تحت حمایت بیمه از کارافتادگی بیمه کل کشور قرار می گیرم و به همین دلیل توانایی های من در زمینه پرداخت کمک در این زمینه به شدت مشکل ساز است.
F. در زیر ایمیلی است که من به جاهای مختلف ارسال می کنم:
به:
موضوع: آرشیو آنلاین.
خانم های عزیز/آقایان.
من در تلاش برای یافتن یک شبکه اجتماعی هستم که زمینه فعالیت آن آپلود آرشیو یا مجموعه های مختلف (عکس از دوره های مختلف، عکس های منحصر به فرد و موارد دیگر) باشد.
آیا چنین شبکه ای را می شناسید؟
با احترام،
آصاف بنیامین
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-فلت 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. mobile-972-58-6784040. فکس-972-77-2700076.
post Scriptum.1) شماره شناسه من: 029547403.
2) آدرس ایمیل من: 029547403walla.co.il یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected]
3) وب سایت من: https://www.disability55.com/
G. در زیر یک پیام ایمیل است که من به مکان های مختلف ارسال می کنم:
به:
موضوع: خدمات نوشتن
خانم های عزیز/آقایان.
من صاحب سایت هستم https://www.disability55.com/ که به موضوع افراد دارای معلولیت می پردازد. این سایت در سیستم wordpress.org ساخته شده است.
این یک سایت چند زبانه به 67 زبان است:ازبکی، اوکراینی، اردو، آذری، ایتالیایی، اندونزیایی، ایسلندی، آلبانیایی، آمهری، انگلیسی، استونیایی، ارمنی، بلغاری، بوسنیایی، برمه ای، بلاروسی، بنگالی، باسکی، گرجی، آلمانی، دانمارکی، هلندی، مجارستانی، هندی، ویتنامی، تاجیکی، ترکی، ترکمنی، تلوگو، تامیلی، یونانی، ییدیش، ژاپنی، لتونیایی، لیتوانیایی، مغولی، مالایی، مالتی، مقدونی، نروژی، نپالی، سواحیلی، سینهالی، چینی، اسلوونیایی، اسلواکی، اسپانیایی، صربی، عبری، عربی، پشتو، لهستانی، پرتغالی، فیلیپینی، فنلاندی، فارسی، چکی، فرانسوی، کره ای، قزاقستانی، کاتالان، قرقیزستانی، کرواتی، رومانیایی، روسی، سوئدی و تایلندی.
من به دنبال یک سرویس مقاله نویسی برای وب سایت خود به این زبان ها هستم.
آیا شرکتی را می شناسید که بتواند چنین خدماتی را ارائه دهد؟
با احترام،
آصاف بنیامین
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-فلت 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. Mobile-972-58-6784040.
فکس-972-77-2700076.
پست اسکریپتوم 1) شماره شناسنامه من: 029547403.
2) آدرس ایمیل من: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected]
3) من از سیستم عامل ویندوز 10 استفاده می کنم
4) من با استفاده از مرورگر کروم در اینترنت گشت و گذار می کنم و به دلیل مشکل بینایی از بزرگ شدن قابل توجه حروف صفحه استفاده می کنم.
ح. در زیر نامه ای است که به شعبه اورشلیم مؤسسه بیمه ملی ارسال کردم (به آدرس زیر ارسال کردم:
موسسه ملی بیمه-منطقه اورشلیم،
4 خیابان شیمون بن تست،
اورشلیم
اسرائیل، کد پستی: 9414704.):
15.12.2022
به: موسسه ملی بیمه – منطقه اورشلیم.
موضوع: گزارش عملکردی
روز دوشنبه 21 نوامبر 2022 ساعت 2 بعد از ظهر، پرستاری از موسسه بیمه ملی از آپارتمان من – و این پس از ارائه ادعایی در مورد وزیر عالی – خدمات ویژه بازدید کرد.
صبح از من سؤالات مختلفی در مورد درمان دارویی، وضعیت پزشکی و عملکرد روزانه من پرسیده شد.
حدس می زنم بعد از چنین سرماخوردگی، پرستار موسسه بیمه ملی گزارشی دقیق در این باره نوشته است.
من علاقه مند به دریافت گزارش نوشته شده در مورد من هستم.
اگر حاضر نیستید گزارش را برای من بفرستید، از دلایل آن می پرسم.
من همچنین علاقه مند هستم که در مورد وضعیت ادعا به روز باشم.
با احترام،
اساف بنیامینی
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-فلت 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. mobile-972-58-6784040. فکس-972-77-2700076.
پست اسکریپتوم 1) شماره شناسنامه من: 029547403.
2) آدرس ایمیل من: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected]
3) پرستار موسسه بیمه ملی که آپارتمان من را چک کرد: سیما-972-50-7225432.
4) محیط درمانی که من در آن هستم:
انجمن “رویت” – هاستل “آویویت”،
Ha Avivit St. 6,
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9650816.
شماره تلفن دفاتر خوابگاه: 6432551-2-972. و: 972-2-6428351.
آدرس ایمیل خوابگاه: [email protected]
مددکار اجتماعی از تیم خوابگاه که در آپارتمان من تکالیف را انجام می دهد: خانم سارا
stora-972-55-6693370.
5) پزشک خانواده که تحت نظر هستم:
دکتر براندون استوارت،
خدمات بهداشتی و درمانی Clalit – کلینیک “Hatayelet”
6 خیابان دانیل یانووسکی،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9338601.
شماره تلفن مطب درمانگاه: 5098282-2-972. شماره فکس در
مطب های کلینیک: 972-2-6738551.
6) مشخصات فردی اضافی: تاریخ تولد: 1972/11/11. سن: 50. وضعیت تأهل: مجرد.
I. نامه ای که به جاهای مختلف می فرستم در زیر آمده است:
به:
موضوع: نوشتن برای وبلاگ.
خانم های عزیز/آقایان.
من صاحب سایت هستم https://www.disability55.com/ که به موضوع افراد دارای معلولیت می پردازد. این سایت در سیستم wordpress.org ساخته شده است.
این یک سایت چند زبانه به 67 زبان است:ازبکی، اوکراینی، اردو، آذری، ایتالیایی، اندونزیایی، ایسلندی، آلبانیایی، آمهری، انگلیسی، استونیایی، ارمنی، بلغاری، بوسنیایی، برمه ای، بلاروسی، بنگالی، باسکی، گرجی، آلمانی، دانمارکی، هلندی، مجارستانی، هندی، ویتنامی، تاجیکی، ترکی، ترکمنی، تلوگو، تامیلی، یونانی، ییدیش، ژاپنی، لتونیایی، لیتوانیایی، مغولی، مالایی، مالتی، مقدونی، نروژی، نپالی، سواحیلی، سینهالی، چینی، اسلوونیایی، اسلواکی، اسپانیایی، صربی، عبری، عربی، پشتو، لهستانی، پرتغالی، فیلیپینی، فنلاندی، فارسی، چکی، فرانسوی، کره ای، قزاقستانی، کاتالان، قرقیزستانی، کرواتی، رومانیایی، روسی، سوئدی و تایلندی.
من به دنبال شرکت هایی هستم که برای انتشار مقالات در وب سایت ها به این زبان ها هزینه پرداخت کنند.
آیا شما چنین خدماتی را می شناسید؟
با احترام،
اساف بنیامینی
115 خیابان کاستاریکا،
ورودی A-فلت 4،
کریات مناخیم،
اورشلیم،
اسرائیل، کد پستی: 9662592.
شماره تلفن های من: در منزل-972-2-6427757. Mobile-972-58-6784040.
فکس-972-77-2700076.
پست اسکریپتوم 1) شماره شناسنامه من: 029547403.
2) آدرس ایمیل من: 029547403walla.co.il یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected] یا: [email protected]
3) من از سیستم عامل استفاده می کنم
ویندوز 10
4) من با استفاده از مرورگر کروم در اینترنت گشت و گذار می کنم و به دلیل مشکل بینایی از بزرگ شدن قابل توجه حروف صفحه استفاده می کنم.
J. پیوندهای من:
1) کانال rumble.com-آصاف بنیامین
2) خدمات ترجمه